تو شدی مثل خون توی رگام هایده

نمیشه ازت دل کند تو که از همه عالم و آدم سری
یه جوری بهم وصلی که به خاطرت از همه کندم سریع
نمیدونی با حرفات منو میکنی تو قلبت بستری
شدی مسکن دردام با این حال خرابم راه اومدی
سر تو یه چند وقته نمیدم به کسی دیگه رو الکی
بزن از اون حرفا که لم این دل عاشقو خوب بلدی
تو شدی مثل خون تو رگام حاکم قلبم نور شبام
شدی بارون دلخوشیام نم نم عشقت حالو هوام
تو شبیهت دیگه نیست رو زمین
خاکی و ساده و چفت همیم
تو یه تیکه قلب من نمیشه از دلم
دل بکنی آخه تو همه دار و ندار منی
یکم حوصله کن بکن امشب و صبح
من که پیش توام روی من نکنی در قلبتو قفل
قدم بزنیم توی خاطره هایی که ساختی برام
نمیتونه کسی بگیره تورو از من
اشک به چشات نمیذارم که بیاد